تفاوت قدرت (پنهان و آشکار) مجازی و قدرت فیزیکی 1
یکی از بحث های مهم در حوزه مطالعات فرهنگی بحث قدرت است که در این رشته نگاه به قدرت نگاهی متکثر و همه جایی است. اما ساز و کارهای قدرت در فضای مجازی چگونه عمل می کنند؟ قدرت در فضای مجازی تا چه حد کاربر محور است؟ اگر بر طبق نظر نای قدرت را "قابلیت نفوذ در رفتار دیگران برای حصول نتایج دلخواه" (نای به نقل از عاملی،1390:25)، بدانیم در فضای مجازی چگونه زمینه این نفوذ فراهم می شود؟ قدرت نرم که "شامل ارزش ها، فرهنگ، سیاست، نهادها، تنظیم الویت ها و جذب مخاطبین" (نای به نقل از عاملی،1390:26) می شود چگونه در فضای مجازی توسعه می یابد؟
قدرت در فضای مجازی و فضای واقعی نمادین می باشد. با این تفاوت که شیوه لمس آن و نوع برخورد با آن در این دو فضا با یک دیگر متفاوت می باشد. چنانچه منظور از قدرت سیطره و میزان نفوذ باشد مطمئنا تجلیات آنها و به کارگیری نمادها در هر یک از دو فضا با هم متفاوت خواهد بود.
از منظر معرفت شناسی، انسان از آن جهت انسان است که توانایی خود را در استفاده از «نماد»ها نشان دهد. لازم به ذکر می باشد که درک نمادها از یک سو و به کارگیری آنها از سوی دیگر عملی است که تنها از انسان سرمی زند، که خود آن نیز تابعی از زندگی اجتماعی است. در عرصه عمومی ما با استفاده از کنش متقابل نمادین رفتار و عمل می کنیم، زیرا جهان، جهان نمادهای معنادار می باشد.
نمادهای معنادار از یک سو بر شما سیطره دارند و رفتارهای شما را تنظیم و کنترل می کنند و از سوی دیگر شما در بازتولید آن مشارکت دارید و این فرآیند موجب می گردد تا یک فضای گفتمانی و یک هژمونی میان شما با ساختار بوجود بیاید.
در اینجا ما با درک نمادهای معنادار با جهان اطراف خود ارتباط برقرار می کنیم، هرچند ممکن است زبان و ابزار آن متفاوت باشد. بنابراین ما در لحظه لحظه های زندگی در هر دو فضا در موقعیت کنش متقابل نمادین قرار داریم و از آن مهمتر اینکه در هر دو موقعیت مشارکت می کنیم.
به تعبیر هربت مید ما در جهانی زندگی می کنیم که به واسطه نمادهای معنادار مدیریت و هدایت می شوند. زیرا انسانی که در جامعه و فرهنگ رشد و پرورش یافته است حتی یک لحظه هم نمی تواند خود را خارج از نمادهای فرهنگی و اجتماعی تصور نمایید.
بهر روی ما در هر جامعه ای که زندگی کنیم، ناگزیر از ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... تبعیت خواهیم کرد. زیرا ساختارها به دنبال نظم بخشیدن به زندگی ما هستند. به همین واسطه از سیطره آشکار و پنهان خود را برای توانمندسازی و وادارسازی ساختاری استفاده می کنند.
زندگی روزمره ما سرشار از سلطه و نفوذ اموری است که ما را وادار می کند تا به ساختار و نظم ساختاری پایبند باشیم، و پایبند به مانیم. هرچند نوع آن در هریک از این دوفضا با هم متفاوت می باشد.
کنش های ما وقتی شکل می گیرند که ما از ذخایر مشترک نمادهای معنادار بین انسانهای یک جامعه با هر وسعتی برخوردار باشیم. پس شرط کارآیی نمادها در معناداری مشترک آنها نهفته است که قدرت آنها را شکل می دهد. در نتیجه بنیان و ریشه درک و فهم ما از خود، جهان و دیگری از اینجا ریشه می گیرد. به معنای ساده تر اولا هرگز قادر نیستید که خودتان را خارج از موقعیتی ببینید که برای شما به تصویر کشیده شده است، زیرا همواره و پیوسته در یک موقعیت از قبل طراحی شده قرار دارید. در ثانی چنانچه بتوانیم از خود فراتر رویم و یا درکی از دیگری داشته باشیم به واسطه درک نمادهای ارتباطی می باشد.
به نظر می رسد که تفاوت قدرت آشکار و پنهان در دوفضا به تجلیات آن برمی گردد، و این تجلیات برای هرکدام از طریق نمادها صورت می گیرد. یکی عینی قابل لمس و با استفاده از محرومیت ها و قوای قهریه و دیگری از طریق محرومیت از امکانات و بهره برداری از تسهیلات و یا کنترل و درونی سازی.
ازمنظر دوفضایی شدن، مفهوم قدرت به قدرت نرم و قدرت سخت، قدرت نرم و فضای مجازی، راهبرد و ابزار این قدرت و اعمال قدرت نرم از طریق امپراتوری های مجازی را شکل می گیرد مانند قدرتی که یاهو و دیگر موتورهای جست و جوگر و شبکه های اجتماعی به واسطه ماموریتها، ارزش ها، ظرفیت ها و کارکردهای آن در جهان امروز پیدا کرده اند و به تعبیر عاملی در کتاب استعمار مجازی (فصول دوم تا هشتم) تحت عنوان «قدرت نرم امپراتوری های مجازی و ساختارسازی با شیوه اندیشه و زندگی آمریکایی» بیان می دارد.
وی همچنین معتقد است که امروزه جهان در ادامه استعمار نو، شاهد استعمار مجازی است. اگر استعمار کهنه فیزیک جهان و استعمار نو فرهنگ جهان را نشانه می گرفت، استعمار مجازی، همه عرصه زندگی، اعم از علم، کار و مجموعه ایده ها، ارزش ها و عملکرد روزمره جهان را با ظرفیت دیجیتالی بودن، غیر مرکزی/مرکزی بودن، پنجره های همیشه باز، واقعیت مجازی بودن، تعاملی بودن و کاربرمدار بودن تسخیر می کند.
فضای مجازی ابزار قدرت نرم، و قدرت نرم مرجع تولید فضای مجازی شده است. از سوی دیگر پایان جنگ سرد، آغاز جنگ نرم محسوب می شود و فضای مجازی فرصتی است برای نهادسازی جهانی امریکا که بدون کنشگر قدرتمند شدن، نمی توان در این مبارزه کارسازی موثر نمود.
با رشد ابزارهای ارتباط جمعی و بخصوص توسعه فناوری دیجیتال و دسترسی آسان به فضای مجازی، دیگر فرهنگ بومی معنای خود را از دست داده است.
هویت بشر مدرن به یک چهل تکه میماند که هر بخش آن را از جایی و فرهنگی وام گرفته است. جهانیشدن مرزهای قومی و ملی را کمرنگ کرده و تعاملات میانفرهنگی امری است ناگزیر و البته در این میان، فرهنگی قدرتمند است که بتواند بیش از دیگران خود را در این فضا بازتولید کند و در چرخه معناشناختی دیگران وارد نماید.
در عصر حاضر بدین ترتیب جنگ، جنگ فرهنگ است و قدرت، قدرت نامحسوس، خزنده و نرم.
در چنین عصری براساس نظر سعیدرضا عاملی (1389) در کتاب مطالعات انتقادی استعمار مجازی آمریکا، رابطه قدرت میان استعمار کهن و کشورهای پر منابع و مستعمره به شکلی جدید قابل پیگیری است.
نظریه او در باب استعمار مجازی نشان میدهد ما اکنون پس از استعمار کهن و نو، وارد عرصه جدیدی شدهایم که در آن صاحبان قدرت در فضای مجازی ارزشها و مختصات هویتی مورد نظر خود را به سوی کاربران ارسال کرده و قلب و ذهن ایشان را چنان درگیر میکنند که به صورت داوطلبانه اهداف ایشان را تأمین نمایند.
براساس آمار سال 2010، بیش از 206 میلیون وبگاه در اختیار کاربران اینترنتی است. کاربران از موتورهای جستجو کمک میگیرند تا میان این وبگاههای متعدد، اطلاعات مورد نیاز خود را دریافت کنند.
موتورهای جستجو اما براساس الگاریتم خاص و غیرمحسوس برای کاربران اطلاعات را طبقهبندی میکنند و پیامهای مورد نظر خود را به کاربران به صورت غیرمستقیم عرضه مینمایند.
با نفوذ عمیق وبگاههای آمریکایی در فضای مجازی، کاربران در سراسر جهان 68 درصد از اطلاعات مورد نیاز خود را از درگاه گوگل، هفت درصد را از یاهو و سه درصد را از ام.اس.ان دریافت میکنند و این درگاهها امپراتوریهای مجازی محسوب میشوند که در انتقال ارزشهای آمریکایی به کاربران در سراسر جهان فعال هستند.
این سوال دغدغه جدی را بر میانگیزد که این نتایج چگونه چیده شدهاند و موتورهای جستجوی آمریکایی در سطح جهان چگونه وبگاههایی را محبوب و پربیننده میکنند و برخی را کمبیننده، مهجور و پس از مدتی حذف مینمایند. موتورهای جستجو و وبگاههای عمده آمریکایی با فیلتر کردن نرم اطلاعات، ذهن و فرهنگ کاربران اینترنتی را در سراسر جهان شکل میدهند.
در دوره استعمار مجازی، هدف در درجه اول مسخ فکری فرد و جامعه مستعمره بوده است ؛ در استعمار مجازی که از ساز و کارهای قدرت نرم استفاده میشود ، هدف اصلی از بین بردن استقلال رای کاربران و عضویت آنها در جامعه فرهنگی آمریکاست . مطالعه هشت درگاه برتر جهان که همه آنها آمریکایی هستند و در تعامل کاری با نظام سیاسی و امنیتی آمریکا قرار دارند ، نشان میدهد که فضای مجازی بعنوان محیطی برای استعمار و کاهش استقلال رای کاربران و عضویت دادن آنها در فرهنگ آمریکایی مورد استفاده ابزاری قرار گرفته است .
عاملی،سعیدرضا - مطالعه انتقادی استعمار مجازی آمریکا – قدرت نرم و امپراتوریهای مجازی -چاپ نخست 1389- موسسه انتشارات امیرکبیر.